نظریه سینمایی و نقد سینمایی چه تفاوتی با هم دارن؟
نظریه یه امر ذهنیه. یعنی چی؟ یعنی نظریهپرداز با توجه به علم، سلیقه و سوادش در این زمینه، فیلم رو تعریف میکنه. اینکه چه چیزی در یک فیلم مهمتره، چه چیزی هنریتره، اضافه شدن چه چیزی به هنر سینما خوبه و چه چیزی نیست و غیره. در واقع نظریه کلی و راجع به کل سینما است.
مثلا؛ "لویی دلوک میگه: دکور، نور، ریتم و بازیگر عناصر اصلی سینما هستن." درحالیکه "هوگو مانستربرگ میگه: سینما بدون عنصر روایت صرفاً وسیلهای مکانیکی به شمار میره."
یا مثلاً؛ "ریچیتو کانودو سینما رو مجموعهای از "هنرهای مکانی و زمانی" میدونه، منظورش از هنرهای مکانی؛ "معماری، مجسمهسازی و نقاشیه" و منظورش از هنرهای زمانی؛ "رقص، شعر و موسیقیه". درحالیکه در مقابل؛ ویچل لیندسی سینما رو در تقابل با سایر هنرها و رسانهها تعریف میکنه.
اما نقد ماهیتی عملیتر داره و وقتی فیلمی ساخته میشه، مختص خود اون فیلم راجع بهش صحبت میشه، البته که باز هم با توجه به سلیقه، سواد و علم منتقد نسبت به سینما و در کل هنر.